نمی دونم واقعا چه کنم!
می خواستم برای دو تا از دوستام تو یه روز تولد بگیرم... .
بدون این که بفهمن... .
با هم قرار بذاریم و یه جا جفتشونو شاد کنم... .
نمی دونم کارم درسته یا نه ولی فکر می کنم باعث ناراحتی ممکنه بشه... .
می دونی چی می گم؟
راستش فکر می کردم کارم خوبه ولی حس می کنم نه... .
ممکنه باعث آزردگی خاطر شه... .
نمی دونم... من نیتم خیره... .
دوست داشتم باعث شادیشون شم، همین... .
چند هفته اس براش برنامه می چینم... .
اما یه حسی یهو ته دلم گفت که ممکنه... .
بی خیال... فکر کنم اشتباه کردم و باید بی خیالش شم.
+ نوشته شده در شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 21:01 توسط دم عصایی